سفارش تبلیغ
صبا ویژن
و امشب شب قدراست شب تو ای خدای من ، شب مهربانی تو ...
شبی که درآن مهربانیت را با برآروده کردن آروزی دیرنه بهترین بندگانت کامل کردی و انسان ها در غم دیدنش مدفون ساختی
شبی که باید برای تو بود و فقط تو ...
اما شرمسارم ای مهربان مهربانان اگر امشب به تو و بودن تو کفر ورزیدم و اشک هایم و ناله هایم بوی کسی دیگر غیر تو می داد ...
تو خواستی و چنین کردی .اما ای مهربانا از تو عاجزانه طلب می کنم یا مرا با خود کنی یا او را...که اگر او را باخود کنی یعنی مراهم باخود کرده ای...
شرمسارم اگر شبی که باید برای عجز و ناتوانیم باید برای نافرمانیم زار می زدم به پیشگاه تو آمدم با تمنای و خواهشی و حاجتی ، می دانم که تو مهربان مهربانانی و بر من خورده نمی گیری اما ای خدا من خود شرمنده ام که به درگاهت امدم و اشک ریختم نه برای خودم نه برای تو بلکه برای آنکه تو چیزی به من دهی چون می دانم که غیر تو نیست یارای چنین کار...
همیشه برایم سوال بود که چرا انسان ها وقتی به درگاهت تو می آیند با هزارن حاجت و خواسته می آیند ، چه می شود آنها ؟
اما حال که خود حاجتی دارم فراتر از درونم می فهمم و می دانم ...
شرمنده از نگاه تو هستم خدای من تا به حال چنین نکرده بودم تا به حال در پیشگاه تو عاجزانه غیر از تو را طلب نکرده بود و به غیر گناهانم و کوله بار گناهم بر چیز دیگر نگریسته بودم اما حال ...
پس ای مهربان مهربانان بر من ببخشای این عصیانم را که در پیشگاه تو پرده دری کردم و نامی غیر از تو را برزبان داشتم و فکر ی غیر از تو را در ذهن ...چه کنم که خود، در من قرارش دادی اما من ،من بودم که مثل هر زمان عصیان کردم وگرفتار شدم ...
خدای من نمی دانم اگر می دانست که او با تو در اشک هایم شریک بوده و اگر می دانست که درشب تو، آن زمان که باید قرآن به در مقابل چهره می گرفتم  قرآن باز کردم به نیت او ...چنان مشعوف شدم از ایاتی که برایم اوردی که که نگو ...ایات رسیدن پیراهن یوسف به دست پدر و بینا شدن پدر
   مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید      که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید
و ای خدای من تو خود دانی چه بهتر است پس من را، نه ما را به آن بهتری که تو می دانی رهنمون فرما


نوشته شده توسط مهدی | دوشنبه 86 مهر 16 | ساعت 12:0 صبح | ...
و دیگر شب هایم را تا به صبح برای تو می گذارم شبی برایم نمانده ...
می روم تا که شاید توهم بروی اما نمی روی...
و چه لذتی دارد خواندن ابوحمزه در جوار حضرت معصومه (س)...
دعایی که وقتی می خوانی عجز و ناتوانیت رو حس میکنی
ـوخدایا کمکم کن تا بر خودم بگریم که عمرم را با ارزوهای باطل از دست دادم ...
ـوخدایا به عزتت اگر مرا برانی از درت نمی روم ...نمی روم ...ازدرت خانه ات به جای دیگر نمی روم...ودست از التماس از تو بر نمی دارم چراکه هر آن چه از تو شنیدم فقط لطف و رافت و معرفت تو بوده است و تنهای تنهای تو هستی که هر چه بخواهی انجام می دهی...
ـخدایا ببخش بر من ...بر منی که اگر بر گناهم ناظری غیر از تو یابم انجامش ندهم و اگر تو رامی دیدم و عذابت رو حس می کردم انجام نمی دادم ...خدایا این جسارت و خودخواهی از این نیست که تو را بی اهمیت ترین و پایین ترین بیننده می دانم ...نه...نه ...همانا که تو را بهترین پوشاننده بهترین بخشنده و بهترین محرم اسرار خود می دانم ...
ـوای کسی که دوست داری آن را که به دوستت دارد وای کسی که شادی قلب آن که از هم جدا شده و به به تو پناه می آورد همانا که تو نیکو کاری و ما بدکار...پس ببخش کارهای بد مان با آن چه زیبایی و خوبی از آن توست ...
....
....
....
....
وحال سحر شده و به سوی خانه رهسپارم اما نمی دانم اشک هایم برای تو بود یا خدا ...


نوشته شده توسط مهدی | چهارشنبه 86 مهر 11 | ساعت 12:0 صبح | ...

الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب

آنان که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا آرامش می یابد آگاه باشید که دلها به یاد خدا آرامش می  یابد
خیلی سخته که بفهمیم ودرک کنیم این مطلب رو می دونید کی باید این مطلب رو درک کنیم ...
خیلی حالم بد بود خیلی«حال روحیم البته »،تشویش روحی داشتم کلا  خیلی به هم ریخته بودم

،ذهن و عقل و هوش همه و همه رفته بودند تعطیلات،کلا قاطی کرده بودم.
صدای اذان شد«ای بابا ولمون کن کی حال نماز داره، نماز چیه ،خدا چیه ،می گم قاطی کردم نگو نه »آخه عادت که نه ولی سعی می کنم موقع اذان علی الخصوص تواین ماه رمضون خودم رو برسونم نماز اول وقت جماعت...اما امروز حالم خوب نبود خیلی شاکی از دست خدا، آخه خدا من که می رم نماز من که ... من که فلان...چرا تو جواب رد دادی چرا تو...آخه همه اتفاقات رو از خدا می دونستم...
-مثل این ادمایی که از خدا طلبکارند
-مثل همون هایی که خیلی ادعاشون می شه
ـمثل اونهاییکه فکرمی کنند چون یه مقدار و شاید یه مقدرا رعایت می کنند خدا باید همه چی بهشون بده
ـمثل اونهایی که همیشه اشتباهاتشون رو به خدا نسبت می دهند
ـمثل اون مسلمان هایی که کافر می شن...
اما یه دفعه حس کردم یه چیزی داره هلم می ده یه کسی داره منو می خونه ...
پا شدم وضو گرفتم روانه مسجد شدم.با اینکه چیزی از نماز حالیم نشد اما وقتی به خودم اومدم دیدم تو راه برگشتم و دارم یه چیزی زیر لب زمزمه می کنم ...اللهم صل علی محمد وآل محمد ...
چه جالب دیگه تشویش قبلی رو نداشتم دردم التیام گرفته ...اصلانمی دونم چی شد چه جوری شد که من داشتم این ذکر رو میگفتم اصلا باورم نمی شد قصد این کار رو نداشتم به ذهنم نیومده بود که الا بذکر الله تطمئن القلوب ...اره خیلی بهتر شدم ...فهمیدم که خدا هم هنوز هوای منو داره ...

الان هم دارم می رم حرم یه دلی از مناجات در بیارم اونم ابو حمزه ...خیلی دوستش درام خیلی...

خدا نمی دونم چرا ...برای چی؟ولی ازت می خوام خالصانه می خوام که حرف منو بشنوی و اون طوری که صلاح می دونی البته بگم انطوری که من می خوام کار مار ودرست کنی...؟؟؟؟


نوشته شده توسط مهدی | یکشنبه 86 مهر 8 | ساعت 12:0 صبح | ...

خیلی زیباست اونجایی که خداوند قدرت خودش رو به رخ بنده هاش می کشه
یعنی با صلابت می گه منم که همه کاره هستم ...
چرا ؟چرا؟ چرا؟ چرا؟ و خیلی از این چرا ها هست که ما آدم ها همیشه تو ذهن مون میاد خوب البته خیلی خوبه باید فکر کرد و دنبال جواب گشت و به جواب رسید .و خدا هم تواین زمینه خیلی دست آدم ها رو باز گذاشته تا فکر کنند و به نتیجه برسن و برای فکر آدم ها احترام خاصی قائل شده
اما بعضی از این چرا ها هست که دیگه از حیطه عقل انسان خارج هست ،چون عقل انسان نمی تونه اون رو درک کنه چون عقل ما انسان ها در سطح پایین تری وجود داره...
از این قبیل چیز ها تو زندگی ما ها خیلی زیاده ولی ما بهش توجه نداریم مثلا هیچ وقت یه بنا نمی تونه بفهمه وقتی سینوس یه چیز و به اضافه کوسینوس چیز دیگه می کنیم یعنی چی؟
چرا ؟ چون نبوده نمی دونه، تا حالا دنبالش نرفته موقعیتش نبوده ...یا هیچ وقت نمی تونه بفهمه مثلا مرضش چیه ؟ چه دارویی دراه و....مگر اینکه از دکتر واون کسی که این کاره است سوال کنه و کمک بخواد خوب،یعنی وقتی بین ما انسان ها عدم فهم بعضی مطالب وجود داره ، نباید یه چیزهایی وجود داشته باشه که ما بشرها از اون چیزی نفهمیم ولی خدا اون رو بدونه ...
ما که بنده ایم و آفریده خداوند باید همه اون چیز هاییکه خدا گفته بفهمیم ؟
یعنی همه قوانینش رو باید در ک کینم و با عقل خودمون بسنجیم ؟؟؟؟؟
خیلی سوال مهمه باید روش فکر کرد....
اره خداوند بعد از اینکه یه سری از قوانین رو بیان می کنه، برای رفع خیلی از چرا ها یه جواب کلی می ده که ...بابا، منم که شما رو آفریدم . منم که زمین و آسمون رو آفریدم ومنم که می دونم چه خبره ،



 وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَیْدِیَهُمَا جَزَاء بِمَا کَسَبَا نَکَالاً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (38)...39) أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ یُعَذِّبُ مَن یَشَاء وَیَغْفِرُ لِمَن یَشَاء وَاللّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (40)..............سوره مائده
امّا مرد و زن دزد را باید دستشان را ببرید که این سزایى است در برابر کارى که کرده اند و کیفرى بازدارنده از جانب خداست ، و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است .«38»پس هر که بعد از ستم خود توبه کند و شایسته شود ، خداوند با رحمت خود به او باز مى گردد و توبه اش را مى پذیرد ، چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است .«39»
آیا ندانسته اى که پادشاهى آسمان ها و زمین از آن خداست ، هر که را بخواهد کیفر مى دهد و هر که را بخواهد مى آمرزد ؟ پس حق اوست که ستمگران را عذاب کند و از توبه کنندگان درگذرد ، و خدا بر هر کارى تواناست ،«40»


نوشته شده توسط مهدی | چهارشنبه 86 مهر 4 | ساعت 12:0 صبح | ...
قانون یه چیزیه که به زندگی آدم ها معنا می بخشه،به عبارت دیگه زندگیمون رو منظم می کنه ...
هر جایی یه قانونی داره که اگه بخوای اونجا باشی و با او طیف آدم ها باشی. خوب، مجبوری به قانوشون عمل کنی البته بگم ها، بی قانونی هم واقعا واسه خودش یه قانونه ...البته کشور ما یه استثنا هست..
ما به طور کلی گروه ها، فرقه ها و کشور های زیادی داریم که هر کدوم برای خودش یه قانون و اساس نامه داره که اگه بخوای عضو اونها بشی یا از در اون کشور باشی باید به این قانون یا اساس نامه عمل کنی...وگرنه عواقب این بی قانونی رو می بینی
حالا یه سوال مطرحه واقعا لا اکراه فی الدین...((هیچ اجباری در دین نیست یا هیچ اجباری در دین آوردن نیست)) کدوم یک از این دومعنا درست تره
اولی یعنی اینکه در دین هیچ اجباری نیست خیلی واضحه معناش یعنی هر کاری می خوای بکن ...اما آیا این درسته ؟
مسلمه که درست نیست چون این یعنی بی قانونی، مگه می شه یه فرقه ای، دینی باشه و بدون قانون باشه اگه این طور باشه که اصلا دیگه نمی شه گفت فرقه یا گروه یادین و...
و اما معنای دوم یعنی اینکه شما مجبور نیستید ایمان بیارید یا به عبارت دیگه دیندار بشید.
حالا این جا یه مشکلی هست و اونم اینکه اگه مجبور نیستیم پس چرا اگه مومن نشیم باید بریم جهنم ...؟
خوب واضحه هر عملی و انتخابی یه نتیجه داره شما تو دنیا به هرچی نگاه کنی ودقت کنی می بینی هر عملی وکاری یه نتسجه ای می ده حالا چه خوب چه بد و این انتخاب هم باید یه نتیجه ای داشته باشه که اگه خوب انتخاب کنی نتیجه خوب داره واگه بد انتخاب کنی نتیجه بد ...
پس وقتی خدا تو ایه ??? سوره بقره می فرماید لا اکراه فی الدین  این یعنی اینکه کسی تو رو مجبور نکرده دیندابشی و دین رو قبول کنی اما اگه قبول کنی نتیجه خوبی داره اما اگه قبول نکنی دیگه با خودته ...


نوشته شده توسط مهدی | چهارشنبه 86 شهریور 28 | ساعت 12:0 صبح | ...
   1   2      >